در پیچ های تند کوچه ها و صعودهای مکرر و ناهموار و لبه های تیز سنگ های وحشی و از نفس افتادن های مداوم بعد ازظهر و فرسایش و خستگی و پلکان و پلکان و پلکان های بی حاصل و... و رازهای بزرگ خانه های کوچک آدم های معمولی پناه گرفته است زندگی. اگر... اگر هنوز زنده مانده باشد.
یکدفعه دلم خواست اینا برات بنویسم.
بازم شعر نوشتی و نگفتی از کیه ها! خیلی قشنگه... اقلیما چرا وبلاگتو حذف کردی؟
jalebe
ای بابا...
الهی که دستشون بشکنه که تو رو محکم زدند
در پیچ های تند کوچه ها
و صعودهای مکرر و ناهموار
و لبه های تیز سنگ های وحشی
و از نفس افتادن های مداوم بعد ازظهر
و فرسایش و خستگی
و پلکان
و پلکان
و پلکان های بی حاصل و...
و رازهای بزرگ خانه های کوچک آدم های معمولی
پناه گرفته است زندگی.
اگر...
اگر هنوز زنده مانده باشد.
یکدفعه دلم خواست اینا برات بنویسم.
بازم شعر نوشتی و نگفتی از کیه ها!
خیلی قشنگه...
اقلیما چرا وبلاگتو حذف کردی؟
همیشه لبخن کار نمی کنه دختر!
بله مث که!
باز هم خوبه اشتباه رو متوجه شدی. از این به بعد تو هم بزن.
البته نه سوسولی ها... طوری که یادگاریش بمونه
یه کف گرگی...!
ta bude hamin bude...
... :(
الهی دستشون بشکنه.
نه ما رو تو گور اونا میذارن نه اونا رو تو گور ما ... الهی که اونا گور به گور بشن
ای بابا!من میگم حواس پرتی گرفتم. :)
از مصطفی مستور.
خیلی وقتا دلم میخواد بیام یه تیکه های خوشگل واست بنویسم.
وبلاگمم همینطوری حذفیدم!ییهو...
ییهو چه کارایی میکنی تو!
آره بیا واسم بنویس خیلی خیلی دوس دارم:)