رفیق نیمه راه...!

همه وبلاگا رو باز میکنم ، همه اونایی که خیلی وقته بهشون سر نزدم،...آهنگ وبلاگ بهزاد میگه که اون برگشته ...! 



دوست داشتم بنویسم، همیشگی، نه نصفه و نیمه.

ولی همیشه بهانه ای هست برای وقت نکردن.

همیشه بهانه ای هست برای سانسور کردن،برای "خود سانسوری".



گاهی وقتا می بینم که بقیه هم مثل من هستند ولی اشکال من اینه که خیلی به خودم سخت می‌گیرم.

این صدایی که مدام داره سرزنش میکنه و مدام به من گیر میده... چرا اینو گفتی چرا اینکارو کردی... گاهی وقتا دلم میخواد خفه ش کنم و کمی آسوده باشم... 


دارم به کارم فکر میکنم... به اون لحظه شیرینی که اون خانومه گفت، خدا خیرت بده،خدا هر چی میخوای بهت بده.  (و من داشتم با تمام وجود به چیزی که این روزها میخوام فکر می‌کردم) اون لحظه رو با هیچی عوض نمی کنم... کارمو دوست دارم....



توی هفته نامه سلامت، صفحه آخرش، یه ستونی داره به اسم " ستون آخر" این‌بار در مورد دختری بود به اسم سمانه که M.S داره و پایینش شماره حسابی برای کمک بهش... پولی نداره که داروهاشو بخره... داشتم فکر میکردم به سمانه، که اختلاف سنی کمی باهاش دارم. 

 دغدغه اون خریدن داروهاشه... به دغدغه هام فکر کردم...


دارم به همه حرفایی فکر میکنم که دلم میخواست بنویسم ولی باز ... نمی‌نویسم...





نظرات 14 + ارسال نظر
بهزاد جمعه 5 خرداد 1391 ساعت 12:46

آبجی شرمنده ام
معذرت میخوام بی خبر رفتم ولی بهت سر میزدم خبر نامه وبلاگو میخوندم دیدم حالت خوبه نیازی نیست بیام گفتم بهم سر نمیزنی لابد دلت نمیخواد بیام پیشت

سلام!
شما بیا در شادیهامون هم شریک باش!

حسام جمعه 5 خرداد 1391 ساعت 14:40

بنویس تا خالی شی رفیق..

وبلاگت رو حذف کردی؟
کار پیدا کردی؟

بعضی چیزا رو انگار هیچوقت نمیشه نوشت...

علت اینکه به خودت سخت می گیری اینه که کمال گرایی
دوست داری بهترین وجهه رو داشته باشی و درست عمل کنی

کمال گرایی تا حدی خوبه عزیزم
ولی از حدش که بگذره باعث میشه مدام خودتو آنالیز کنی و به خودت سخت بگیری

سخت می گیرد جهان بر مردمان سخت گیر!

میدونم که سخت می گیرد و ... اینا! ولی خب نمیشه من اینجوری ام ! :(
نمیتونم بی خیال باشم !

بهزاد یکشنبه 7 خرداد 1391 ساعت 09:40

دالیییییییییییییییییییییییییییییییییییی

سلاااام!

بهزاد سه‌شنبه 9 خرداد 1391 ساعت 00:07


سلام آبجی







[:S027:

چطوری؟یا نیستی؟
بسی دل ملمان برایت تنگ است بیا یکم نق غر چیزی بزن غلط املایی بگیر موهامو بکش تفنگمو بشکن
--------------------------------------------------
قربون آپ های "شناختت"

سلام ! خوبم! هستم! میام الان راست میگی خیلی وقته غلط املایی نگرفتم!!

مهرداد سه‌شنبه 9 خرداد 1391 ساعت 11:27 http://manam-minevisam.blogsky.com

خوش به حالت که کاری داری که دوسش داری

حداقل شماره حساب رو میزاشتی شاید یکی از طریق وبلاگت بتونه کمک کنه بهش

Yes

شهرزاد چهارشنبه 10 خرداد 1391 ساعت 21:19 http://fartooclose.blogsky.com/

هی فرفری رفیق نیمه راه نشی یه وقت؟
به جمله ی بالا به شکل یه تهدید نگاه کن...
حالا که حرفایی که می خواستی بنویسیو ننوشتی منم کامنتی که می خواستم بگذارمو نمیذارم :دی
بعد الان دارم خودمو جای فرفری میگذارم که تو اون لحظه چه آرزویی داشته...
خنده ی جمله ی قبل هدفدارست....
نقطه چین های جمله ی قبل نیز هم!!!

به من می‌خندی؟!!
من دارم مقاومت میکنم در برابر رفیق نیمه راه نشدن!

بهزاددددددددددددددددددد چهارشنبه 10 خرداد 1391 ساعت 22:41



سلام سلام
آبجولی سلام
آی زندگی سلااااااااااااااااااااااااااااام
سلام سلام

سلااااام بهزاددددددددددددددددددد

بهزاد چهارشنبه 10 خرداد 1391 ساعت 22:47


آجی قربونت برم من
مرسی تولدمو تبریک گفتی
هعععععععی یادش بخیر دنیا اومده بودم انگشت میکردی چشم
http://www.silk-flower-smart.com/images/rose-web-enlarge.jpg

مگه من دیوونه بودم که انگشت بکنم تو چشت؟!!!

مرسی از گلها،خیلی خوشگلن:)

مجید جمعه 12 خرداد 1391 ساعت 11:56 http://javani.blogno.ir/

سلام.
به قول دکتر شریعتی حرفهایی هست برای نگفتن، و ارزش عمیق هر کس به اندازه‎ی حرفهایی است که برای نگفتن دارد.
فکر کردن به حرفهایی که نمیشه نوشت بهتره.

مجید خیلی کامنتت رو دوس داشتم...
ممنـــــــــــون

بهزاد جمعه 12 خرداد 1391 ساعت 17:41

عجب قالبه خوشگلییییییییییییییییییییییییییی
جون من عوضش نکن
هرچند عوضش میکنی

عوضش نمیکنم فعلاً !
خوشگل جدی؟ دوسش دارم :)
ما که مثل شما بلد نیستیم هر بلایی که میخواییم خودمون سر وبلاگمون بیاریم...! یه تم وبلاگ پیدا نمیکنم با همه اون چیزایی که من میخوام...:(

رها چهارشنبه 17 خرداد 1391 ساعت 13:35 http://gahemehrbani.blogsky.com/

راست گفتی عزیزم هر کی دغدغه های خودش رو داره و هر کسی فکر میکنه دغدغه خودش بزرگتره و دغدغه تره!

راستی از کارت راضی هستی؟



کارم... آره بد نیست ... تجربه متفاوتیه... از اینکه با مردم سروکار ندارم ،...گاهی از این لحاظ دوسش ندارم... ولی میگم تجربه جالبیه فعلا که دوسش دارم!

بهزاد دوشنبه 22 خرداد 1391 ساعت 20:48

بهزاد دوشنبه 29 خرداد 1391 ساعت 09:39


خو آجی من که معذرت خواهی کردم تیکه میندازی چرا
ببخشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد