شکسپیر...!

سلام !


به همه عشق بورز ، به تعداد کمی اعتماد کن و به هیچکس بدی نکن .


شکسپیر


یک : یه زمانی (نه چندان دور!) من هر کی رو که دوست خودم می دونستم بهش اعتماد هم داشتم. یعنی در ذهن من این دوتا تفکیک نشده بود!   ولی خب الان دیگه نیست یعنی سعی می کنم که یادم باشه که اینگونه نباید باشه...

راستش دوست داشتم اینا تفکیک نشده باشه ... ولی همون قسمت تلخ زندگی یادم داد که باید جداشون کنم!   احتمالا درستش همینه و من اشتباه می کردم.
حالا فکر کنم در آینده من از اون طرفی بیفتم ! 

دو: تازه اینکه آدم بخواد به همه عشق بورزه ! هم کار سختیه! با همه خوبم به جز فلانی و ... و .... !!

 سه: در مورد آخرش هم که خب آدم بهتره که به هیچ کس بدی نکنه دیگه حالا تا چه حد حواسم هست نمیدونم، من هنوز تو قسمت اول گیر کردم! 


نظرات 18 + ارسال نظر
آرمان. سه‌شنبه 27 اردیبهشت 1390 ساعت 15:40 http://abdozdak.blogsky.com/

گمونم شکسپیر این جمله رو باید بر عکس میگفت
بدی که نباید کرد درست
ولی اول یه تعداد ادم باید پیدا کرد بشه به انها اعتماد کنیم
بعد می تونیم عاشقشون بشیم

درست نمی گم

منظورش از عشق در همون حد محبت بوده. در همون حد کم!
در حد عشق و عاشقی باشه ، بله بله شما درست میگی!

آرمان. سه‌شنبه 27 اردیبهشت 1390 ساعت 16:21 http://abdozdak.blogsky.com/

بخاطر شما سوتشم گذاشتم

مرســـــــــــی
حالا ماه شدی !!

محراب سه‌شنبه 27 اردیبهشت 1390 ساعت 16:40 http://birag.blogsky.com

سلام
جواب نظراتت رو دادم
ممنون اومدی و بهم سر زدی
و اما مطلبت :
حضرت علی (ع) می فرماید :
همه محبتت رو نثار دوستت بکن و لی همه اعتمادت رو به پای اون نریز.
فکر کنم شکسپیر این حدیثو دیده باشه

سلام
مرسی
خواهش میکنم :)
ااا راست میگیا من این حدیثو شنیده بودم
آره ! موافقم در مورد سرقت ادبی شکسپیر!

محراب سه‌شنبه 27 اردیبهشت 1390 ساعت 17:02 http://birag.blogsky.com

من لینکت کردم
تو هم منو لینک کن
مرسی

Bawshe
!
پیشاپیش خواهش !
مرسی منو لینک کردی:)

[ بدون نام ] سه‌شنبه 27 اردیبهشت 1390 ساعت 17:14

همه خوبن مگه خلافش ثابت شه!!

حالا چرا با بغض و گریه!!!

مجید سه‌شنبه 27 اردیبهشت 1390 ساعت 17:19 http://majidnazari65.blogsky.com/

به به این مطلب یه جورایی روزگار منم توضیح میده.
منم در همان زمانهای نه چندان دور سعی می کردم به کسی بی اعتماد نباشم ولی یه چیزایی باعث شد که از آن بعد بیشتر وسواس به خرج بدم و در آخر هم این شد که بیشتر افکارم را برای خودم نگه داشتم.

با این در آخرت خیلی حال کردم تو هم داری از همون طرف من میفتی!!
دقیقا منم دیگه ترجیح میدم هیچی نگم!
اینقدر کم حرف شدم!!

ندا سه‌شنبه 27 اردیبهشت 1390 ساعت 17:31 http://lore.blogsky.com

همه خوبن مگه خلافش ثابت شه!!


این من بودم

ندا دیگه بدون اسم نیایا !!!
اینجا یکی بدون اسم حرف زده من موندم کیه؟! تو زیادترش نکن!

دکتر خودم سه‌شنبه 27 اردیبهشت 1390 ساعت 21:12

میشه گفت من تا همین چندماه پیش هم همینطور بودم، ولی خب به جبر زمونه یاد گرفتم که اینطور نباید بود! راستش میترسم درستش هم همون باشه، ولی خب چاره‌ای نیست!
چه جالب! من این قسمت دوم رو که نوشتم پاراگراف بعد تو رو خوندم، دیدم همینو نوشتی (: خواستم پاک کنم که نکردم.

بعد به نظر من آدم باید خوش اخلاق باشه، خوش برخورد باشه، ولی کسی خواست بهم بدی کنه دهنش رو سرویس میکنم (اگه ارزشش رو داشته باشه، مثلا یکی بخواد به خاطر پخ پول کاری کنه، کاری بهش ندارم! ارزشش رو نداره!)

البته باید به این توجه کرد که تو یه راه وقتی داره میری و چندتا سگ دنبالت کنن، اگه همه حواست به این باشه که به سگ ها سنگ بزنی از رسیدن به هدفه میمونی.

پ.ن: معصوم وای به حالت اگه صاحب این وبلاگ تو باشی، میکشمت یعنی! رونوشت به خواهرم

آفرین که پاک نکردی!

در مورد خوش اخلاقی و ... کلا اینجا خانواده نشسته یه کم خوش اخلاق با ادب باش!!

پ.ن : جان؟؟!!

پ.نون چهارشنبه 28 اردیبهشت 1390 ساعت 13:22 http://babune.blogsky.com

دو مورد اول بسیار خوب مورد سوم به مزاجم جور نمیاد.

به همه عشق بورز رو حتی اگه به معنی دوست داشتن عادی هم باشه برام غیرقابل قبوله.

من حاضرم احترام هر کسی رو در حد وجود خودش حفظ کنم و این کارو هم می‌کنم. اما حاضر نیستم کسیو بدون استحقاق دوست‌داشته‌شدن دوست داشته باشم.

و در مقابل کسانی رو که استحقاق دوست‌داشته‌شدنو دارم بدون شائبه دوست دارم ظاهر و باطن.

اینم یه حرفیه.
ولی من حاضرم به همه در حد همون دوست داشتن عادیه که گفتی محبت کنم تا زمانی که طرف نشون بده لیاقتشو نداره.

دخترشرقی چهارشنبه 28 اردیبهشت 1390 ساعت 13:44 http://delneveshthayeman.blogsky.com/

سلام
خیلی به مطلب جالبی اشاره کردی.
به نظر من تا وقتی که وارد جامعه نشدیم و با افراد مختلف برخورد نکردیم ،جمله اولت درسته . یعنی همه رو دوست داریم و اعتماد داریم.
ولی وقتی به این جامعه قدم میذاری ،میبینی که افراد متفاوتند و با عقاید مختلف.
حالاست که می فهمی با هر کی باید مثل خودش رفتار کنی. چون ظرفیتها و درک و فهم ها متفاوته. واین کار خیلی سختیه برای کسی که میخواد خودش باشه و همه چیزو ایده آل و آرمانی دوست داره. واسه کسی که به وجدان و احساس و عشق و انسانیت ارزش قائله خیلی مشکله بیاد و اینجوری زندگی کنه.

سلام
آره دقیقاٌ... زندگی هر چی پیش میره پیچیده تر میشه...
کاملا با نظرت موافقم.

این خط آخر منو توصیف ی کردی دیگه؟!!!

شهرزاد چهارشنبه 28 اردیبهشت 1390 ساعت 16:28

خوب این نظر شکسپیره هر کس نظر خودش رو داره!
با آخرین موردش صددرصد موافقم ولی دو مورد اولی جای فکر داره
البته بگذریم که دخترعموم همین جمعه داشت بهم می گفت تو خیلی خیلی ساده ای و بیشترین ضربه ها رو هم از همین کسایی خوردی که فکر کردی میتونی بی قید وشرط باهاشون صادق باشی... شایدم راست می گفت... نمی دونم!

:(
دیگه نباید بی قید و شرط با کسی صادق بود.
این غم انگیزه

خدا همین نزدیکی هاست چهارشنبه 28 اردیبهشت 1390 ساعت 23:35 http://kumail.blogsky.com

به نظر من هر کس از این حرف های به ظاهر خوب میزنه در واقع با توجه موقعیت و شرایط خاص خودشه و منظوری هم که در ذهنش داشته ، شاید کسی دیگه نتونه اونو درک کنه...

آرمان. پنج‌شنبه 29 اردیبهشت 1390 ساعت 16:10 http://abdozdak.blogsky.com/

حالا شکسپیر یه چیزی گفته
شما جدی نگیرید

اینم جدی نگیریم؟!
باشه ما کلا همه چی رو به شوخی بگیریم خوبه؟!!

ندا جمعه 30 اردیبهشت 1390 ساعت 12:58 http://lore.blogsky.com

هعی من همه ادمارو دوست دارم . یه وقتایی مامانم میگه کسی هم هست که تو ازش خوشت نیاد. مهم نیست چقد از دوست داشتن بقیه و اعتماد بهشون ضژربه میخورم اما بازم همین کارو میکنم . چون جوره دیگه ای نمیشه تو اجتماع زندگی کرد. نمیشه هر روز با همه ادما تلخ ود تا وفاداریشون ثابت شه . اصلا مگه بی اعتماد نسبت به همه میشه زندگی کرد ؟
البته در مرد اعتماد به دیگران باید حواست جم باشه که کورکورانه نباشه ولی به نظر من همه خوبن و قابل اعتماد مگه خلافش ثابت شه

پس تو خیلی باحالی
خیلی خیلی
جدی دارم میگم قدر خودتو بدون

ندا شنبه 31 اردیبهشت 1390 ساعت 08:42 http://lore.blogsky.com

دوستم چن روزه نیست

دخترشرقی شنبه 31 اردیبهشت 1390 ساعت 08:57 http://delneveshthayeman.blogsky.com/

سلام خانومی.
خوبی؟
اومدم.
آخه کامپیوترم رفته اورژانس و توو خونه نتونستم آپ کنم.
خیلی دلم واستون تنگ شده بود.

سلام عزیزم
دیگه داشتیم نگران می شدیما...
کدوم بیمارستانه بیام عیادتش؟! :دی
حالا گریه نکن واسش خوب میشه :)
منم دلم واست تنگ شده بود. تنگ تر هم میشه...

✿kahrOoOoOoOba✿ شنبه 31 اردیبهشت 1390 ساعت 20:22 http://kahrobaaaa.blogsky.com/

بابا شکسپیر
بابا عاشق

اینو نوشتم پیش خودم گفتم من درست بشو نیستم باید همش نمک بپرونم
اخه
باور کن این شکسپیر این روز مارو ندیده و نطق فرمودن

کهربا چرا نیستی؟؟؟

مهرداد چهارشنبه 1 تیر 1390 ساعت 11:54 http://manam-minevisam.blogsky.com

شکسپیرو دوس دارم

آفرین پسر خوب! آدم باید همه رو دوس داشته باشه!

منم چون میدونستم تو دوس داری این پست رو گذاشتم! :دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد