بودن یا نبودن...!

خب خوبه آدم اگه کاری از دستش برمیاد برای کسی،انجام بده.

وقتی طرف ارزش کمکت رو نمی فهمه چی؟

خب تو با خدا معامله میکنی نه با اون آدم. این درست... ولی وقتی طرف پررو باشه و لطف تو کم کم بشه وظیفه چی؟

من میخوام کمک کنم،نه واسه خوشایند اون آدم واسه رضای خدا. ولی وقتی میبینم اون آدمه پررو میشه،روز به روز داره پرروتر میشه. لجم میگیره... نمیشه هم که به روی خودم نیارم که اون لحظه احتیاج به کمک داره...  اینجوری هم که همش میشه خودخوری!

نظرات 21 + ارسال نظر
فاطیشی! دوشنبه 30 آبان 1390 ساعت 18:46 http://fateme.blogsky.com

کسی که ارزش کمک رو نفهمه ینی لیاقت نداره کسی هم که لیاقت نداشته باشه همون بهتر بهش کمک نشه.!

واقعا؟

ندا دوشنبه 30 آبان 1390 ساعت 22:13 http://lore.blogsky.com

یادته یه متن نوشتم که دوست دارم مهربون باشم ؟؟
تو خوب باش چون خودت خوبی
مهم نیست اون پر رو قدر یمدئنه یا نه
حتی مهم نیست که فکر کنه وظیفه ته مهم دل توه که باید دریایی باشه و هیچکس نتونه با ی فوت طوفانیش کنه
دلت و میشناسم در یا که چه ارز کنم اقیانوسه

امروز کلی حرص خوردم ... هی... ندا دلم گرفت...
نمیدونم... خیلی حرص خوردم ...ولی خب مهم نیست... شاید ستوده راست میگه من باید رک بهش بگم ولی ....

ستوده سه‌شنبه 1 آذر 1390 ساعت 10:10

سلام عزیزم .
نمیدونم چی بگم بگم کمک نکن که خوب نیست کمک کن که که به قول خودت پرو میشه .
ولی یک پیشنهاد دارم چرا رک وپوست کنده بهش نمیگی .
بهش بگو دوست دارم کمکت کنم ولی از اینکه قدر نشناس هستی وزود پرو میشی وفکر میکنی وظیفه منه این کاری که برات میکنم دوست ندارم کمکت کنم .
ببین چی بهت میگه میفهمه داری بهش لطف میکنی یا نه

سلام سلام :)
من آدم رکی نیستم... هرچی فکر میکنم ، نمیتونم بهش بگم
چون رابطه م بعد از گفتنش حتما باهاش بد میشه...

مجید سه‌شنبه 1 آذر 1390 ساعت 12:31 http://javani.blogno.ir/

کمک کردن یا کمک نکردن، مسئله اینست...
شایدم رضای خدا در این باشه که کمکش نکنی. یعنی با کمک نکردن یه چیزی رو بهش بفهمونی. با کمک نکردن کمکش کنی

سلام نمیدونم من دارم گیج میزنم!!

دخترشرقی سه‌شنبه 1 آذر 1390 ساعت 21:53

سلام خانومی.
واقعا سخته توو همچین موقعیتی قرار گرفتن.
واسه خود هم اتفاق افتاده.
ولی سعی کن همیشه خوب باشی و خوبی کنی حتی اگه نفهمن. غیر این باشه خودمون هم مثل اون میشیم.

سلام :)
من باهات موافقم
ولی بخشی از وجودم گاهی یه جوره دیگه فکر میکنه!

مهرداد چهارشنبه 2 آذر 1390 ساعت 12:17 http://manam-minevisam.blogsky.com

سلااااااااااااااااااام
کجا بودی تو نه اینجا نه تو g+

جدیدترین نظر رو تو دادی بخاطر همین فعلا فقط اینجا سر زدم تا وبم یکم راه افتاد به باقی برو بچ نظر بدم.

آره... یه مدت نبودم؛ ولی خب.... برگشتم
مشکلات زندگی بود که نذاشت برسم که همشون توضیح دادم!!

اما در مورد این پستت:
کمک کردن واسه قصه هاست...
شاعر میگه: نیکی چون از حد بگذرد، نادان گمان بد برد!

ســـــــــلام! تو کجا بودی؟؟؟
ااااا چقدر بزرگ شدی :دی
لطف کردی واقعا چون جدیدترین نظر رو دادم اومدی اینجا !
خوبه که برگشتی شاد شدم!:)

وای اینی که شاعر گفته رو مث که فقط من یادش نبودم همه اینجا بهم همینو گفتن!!
ولی کمک کردن واسه قصه ها نیست چرا اینقدر تلخ؟؟

شهرزاد چهارشنبه 2 آذر 1390 ساعت 18:37

خوبی که از حد بگذرد
نادان خیال بد کند!!!!


تو هم که همینو گفتی !
فردا میرم کتک کاری
یه مشت میزنم میگم خیال بد کردی؟؟؟ بگیر!!

bache shir شنبه 5 آذر 1390 ساعت 11:23 http://behzad.spi-blog.com

چطوری تو ؟
خوب نی واجبه اگه کاری از دستت بر میا انجام بدی
خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند
کمکش نکن

خوبم! تو خوبی؟
کمکش نکنم؟؟
نمیشه که!
شعر رو هم که ... همه بهش اشاره کردن!

حس یکشنبه 6 آذر 1390 ساعت 20:21 http://hees.blogsky.com


سلام
ایول خوب گفتی

وقتی طرف ارزش کمکت رو نمی فهمه چی؟

مهرداد دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 11:48 http://manam-minevisam.blogsky.com

این شعره ظاهرا جهانی شده!!
نیکی چون از حد بگذرد؛ نادان گمان بد برد!!!


من پشت یه کامیون خونده بودمش

پشت کامیون خوندی؟!! چه زود حفظش کردی!

ستوده پنج‌شنبه 10 آذر 1390 ساعت 17:50 http://saba055.blogsky.com/

سلام خانمی جون .
خوبی عزیزم هنوز تو فکر رک گفتن هستی .
میخوام بگم خوب زدی تو هدف عزیزم

وای چه جالب! چه هیجان انگیز! اااا چه باحال ...

سلام سلام :)
نمیدونم چیکار کردم ولی مشکل تقریبا حل شد... همزیستی مسالمت آمیز... فکر کنم خدا کمک کرد

نونوچه جمعه 11 آذر 1390 ساعت 21:48 http://nonoche.blogsky.com

اسمممممممممممممممممممممممت چیه بالاخره؟!

نونوچه نونوچه سلام بالاخره اومدی؟
کجا بودی؟
چرا نظرات وبلاگتو میبندی آخه
اسم من چیه؟! فرفری
از آشناییتون خوشبختم!

بچه شیر دوشنبه 14 آذر 1390 ساعت 11:33 http://anahno.blogsky.com


vtj
رفتی؟
آبجولی کبیر
اصن میگم آبجولی ناراحت نمیشی که؟

ki isjl !!!!
سلام خوبی؟
نه دیگه راحت باش شما!!

ویس دوشنبه 14 آذر 1390 ساعت 13:22 http://lahzehayenab.blogsky.com

ما گاهی افراط می کنیم.به نظر من ،خودت را بررسی کن.نیتت را.آیا برای اینکه ازت تعریف بشه کمک می کنی؟

در ضمن ما هم توانی داریم که نباید همش در خدمت کسی باشد.تا آن جا که انسانیت حکم می کنه کمک کن و نه بیشتر.

نه کمک نمی کنم برای اینکه ازم تعریف بشه
کمک میکنم چون در اون لحظه کسی نیاز به اون کمک داره... نمیدونم چه جوری بگم ....
ولی برای تعریف کردن نیست...چون قضیه اصلا اینجوری نیست

انسانیتش اینه که نمیتونم نسبت به نیاز اطرافیانم " بی تفاوت " باشم...

ستوده چهارشنبه 16 آذر 1390 ساعت 13:05

دانشجوی عزیز روزت مبارک .
فرفری جون کجایی

فرفری اومد!
مرسی عزیزم :)
من که دیگه دانشجو نیستم! من فارغ التحصیل شدم

اقلیما شنبه 19 آذر 1390 ساعت 18:17

یه استاد داشتیم دو جلسه که غیبت میکردیم بعد می رفتیم میگفت پس شیرینی تون کو؟می گفتیم شیرینی؟میگفت:من دانشجوهای دخترم که غیبت می کنن بعدش منتظر شیرینی و خبر خوبم!:دی
خیلی غیبتات طولانی میشه ها......!!!!؟؟؟

از اون خبرای خوب ؟!!
نه خبری نیست!
دنبال یه سری کارای اداری و ... شما خودت نیستیا!

دخترشرقی یکشنبه 20 آذر 1390 ساعت 23:08

سلام خانومی.
چی شد ؟ چیکار کردی ؟

ســـــــــلام
خوبی؟؟:)
هیچی
زندگی مسالمت آمیز!

ستوده یکشنبه 27 آذر 1390 ساعت 18:12 http://saba055.blogsky.com/

سلام فرفری جون .
تو که فارغالتحصیل شدی پس چرا نیستی .
من گرفتارم تو چی

چه خوب که به من سر میزنی هنوز :)
آخ جون ! شاد شدم:)
خب فارغ التحصیل شدم
از نظر فکری - روحی روانی (!) نسبت به قبل واقعا آرامش پیدا کردم! ، ولی از نظر مشغله کاری تازه یه چیزایی شروع شده که .... :))))

بچه شیر یکشنبه 27 آذر 1390 ساعت 18:57 http://behzad.

sghhhh
سلاااااااااااااااااااام
ممنون بهم سر زدی خیلی خوشحال شدم


سلام

مهرداد یکشنبه 27 آذر 1390 ساعت 19:06 http://manam-minevisam.blogsky.com

دخترشرقی چهارشنبه 30 آذر 1390 ساعت 15:53

سلام
یلدا مبارک.
شب خوبی داشته باشی.

سلام عزیزم
یلدا مبارک :)
ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد